.دلار براي من تو هر زبوني همون دلاره

 

...اولين شبِ من در آرژانتين بود

.و شناخت زيادي از مردم محلي نداشتم

 

...ولي ملوان هاي آمريکايي رو ميشناختم

.و ميدونستم که بهتره بزنم به چاک

 

.دستهاتو ببر رو سرت

 

!دستها بالا

 

.:.:saba22:ترجمه و زيرنويس : ســـبــا:.:.
.:.:saba_movie@yahoo.com:.:.

 

.بزن به چاک

 

.چه عصايِ بدرد بخوريه

.يک دوست وفادار و مطيع

،هر وقت بخوام ساکت باشه،ساکت ميشه
.و هر وقت بخوام حرف بزنه،حرف ميزنه

تعريف تو از يه دوست اينه؟-
.اين تعريف من از يه دوسته-

 

.بايد زندگيِ خوبي داشته باشي-
.من هر جور که بخوام زندگي ميکنم-

 

.شما مرد خوش شانسي هستيد

 

.من خودم شانس خودمُ ميسازم

 

اين اطراف چيکار ميکني؟-
.اومدم جونتو نجات بدم-

اگه پولُ بهش ميدادم
.منو نميکشت

 

 

.ولي تو نميخواستي بهش پول بدي

.فکر نکنم اين کارُ ميکردم

 

از کجا بدستش آوردي؟-
چي رو؟-

 

.پولي که قرار بود به خاطرش بميري

.قمار-
سيگار ميکشي؟-

.متشکرم-
.خواهش ميکنم-

 

.من بايد يه کاري برات بکنم-
جونمُ نجات بدي؟-

.بهت سيگار تعارف کنم

 

با شانسي که داري، چرا نميري
جايي که قمار واقعي به راهه؟

فکر ميکردم قمار تو بوينس آيرس
.ممنوع باشه

 

.اوه،ممنوعه-
.ميدونم. درست مثل خونمون-

اونطرف شهر يه کازينو هست که حدود
.نيم ساعت با اينجا فاصله داره

 

.اينم کليد ورودي-
.ممنون-

.ولي نرو-
چرا نرم؟-

اونها بهت اجازه نميدن از تاس و
.تخته نردِ خودت استفاده کني

.خب-
.فکر نميکردم نشونت بدم-

مردي مثل من که خودش شانسِ
خودشُ ميسازه،آدمهايي شبيه به
.خودشُ تشخيص ميده

 

تحت هر شرايطي،بدون کروات
.اجازه يِ ورود بهت نميدن

 

.:.:saba22:ترجمه و زيرنويس : ســـبــا:.:.
.:.:saba_movie@yahoo.com:.:.

.هنوز رو بينيت لَک نيوفتاده

 

اون کيه؟

.يه وِلگرد

تمايل داريد مقداري عطرِ مخصوصِ
نجيب زادگان،استفاده کنيد؟

 

.نه،ممنون

ما پودر تالکي داريم به
.نرمي گلبرگهاي گل رُز

.نه،ممنون

 

 

حوله؟-
.بله-

 

.متشکرم

 

.هِي

اون خانم کيه؟

.يه آدم بدعُنُق

 

منو جزو کدوم دسته ميذاري؟

.دهاتي

 

.سه،قرمز

،خانم ها، آقايان
.شرط بندي کنيد

 

.شماره 2
.هزار پزو

!مهلت شرط بندي تموم شد

 

.شماره 2،سياه

 

.شماره 2

 

،خانم ها،آقايان
.شرط بندي کنيد

 

.دو تا ژتون

 

.هزار پزو،آقا

 

.بُر بزنيد

چي؟

 

 

يه بازيکن هر وقت بخواد ميتونه
.در خواست ِ بُر زدنِ دستُ داشته باشه

 

.البته

 

.هزار پزو

 

.بُرميزنم

 

.بُر ميزنم

 

.مثل هميشه، من شانسِ خودمو ساختم

ميدونستم کِي بايد ادامه بدم و
.کِي بايد تمومش کنم

 

 

.هِي، رفيق
.مدير ميخواد ببيندت

مگه اين ورهام مثلِ بروکلينه؟

 

 

.هِي-
.ممنون،دهاتي-

 

مدير کو؟-
.خودتو نگران نکن رفيق-
.همينجاست

 

شما چقدر از هزار پزو خوشتون مياد؟

نميتوني برا خودت راهِ دررو،دست و
.پا کني،رفيق.تو دردسر افتادي

 

.حالا تماشاکن

 

 

.بسيار خُب. کيسي،هرتا

 

خب،خب. آقايِ کوچيک با اون دوستِ
.تيزِش

.بهت گفته بودم که با خودت ورق نياري

.خب،خب،دوباره

 

.شما واقعا ديشب منو گول زدي
.فکر ميکردم آدمِ ديگه اي باشي

.اصلا فکر نميکردم که مدير قمارخونه باشي

 

.اسم من بالين مندسونه

.منم جاني فرلم

.در ضمن مدير هم نيستم
.ناظرم

 

.و از تقلب هم خوشم نمياد

 

.ولي من با خودم هيچي نياوردم-
.هيچ کسي بدون تقلب،اين همه برنده نميشه-

 

.من رو خطِ شانسم-
.يه متقلب ماهر در بُر زدنِ کارتها-

 

.سالها طول کشيد تا ياد گرفتم

 

 

البته جايِ شما تو زندانه،ولي
از اونجايي که من جونِ شما رو نجات دادم

.نسبت به شما تعهدي دارم

 

.شما تو اين کار بايد دقيق تر باشيد

حالا ميزني به چاک و
.ديگه هم برنميگردي

 

!ميدونستي چقدر احمقي

 

.شايد

به همين راحتي ميذاري برم
.و يه جاي ديگه قمار کنم

.بهتر نيست منو طرفِ خودت نگه داري

.دلم نميخواد به مشتريهام کلک بزنم

.خب،مسلما ،من با پول خودم تقلب ميکنم

ولي با پول تو ديگه مجبور نيستم
.تقلب کنم

.بهش فکر کن

 

 

.بهش فکر ميکنم
چقدر وقت به ميدي؟

.اه،عجله اي درکار نيست
.ميتوني يکي دو دقيقه اي فکر کني

منو ميبخشيد،در حيني که
.داري فکر ميکني،کاري هست که بايد بهش برسم

 

 

.تو نه

 

تو حق نداري مردي رو که دستهاشُ
.از پشت گرفتن،کتک بزني

 

.ديدي،اينجوري دوتا دوست پيدا ميکني

تصورشم نميتوني بکني که با يک حقوق
.حسابي، من چقدرميتونم وفادار و مطيع باشم

 

...بايد مطمئن بشم که
.پاي هيج زني درميون نيست

.پاي هيچ زني درميون نيست-
.زن و قمار ترکيب خوبي نيستند-

 

.دقيقا،حرف منم همينه

حالا ديگه حرفي ننمونده؟-
.همين يکبار بود-

 

.گرفتم. آقاي مندسون
ديشب که منو تو اون کوچه نجات
.داديد،انگار تازه متولد شدم

 

.ديگه با گذشته کاري ندارم.هر چي هست آينده است
.ميبينيد ؟من از اين کار خوشم مياد

 

 

.اون منو دست راست خودش کرد

اوايل فقط بازيها رو زير نظر ميگرفتم
.و سودُ برداشت ميکردم

 

.در همين حين،جنگ هم به پايان رسيد

 

.خبرهايِ خوبيه. فکر کردم بهتره ما هم جشن بگيريم

 

.اوه،بله،البته

 

خب؟

 

.من بايد برم به مسافرت،جاني

،ممکنه مدتي رو از اينجا دور باشم
.و تو بايد کازينو رو بچرخوني

 

.قراره ترفيع بگيري-
.با وفاداري بهتون خدمت ميکنم-

اضافه حقوق ميخواي؟-
.نه-
همين کافيه؟-

.کافيه-
.پنج درصد سود کازينو ،به تو ميرسه-

.من هفت و نيم درصد برميدارم

 

خيلي تيزي جاني. تقريبا به تيزيِ
.دوستِ کوچکم

.ولي مثل اون مطيع نيستي-
نيستم؟-

 

اون دوستِ کوچيکم حاضره به
.خاطرِ من آدم بکشه،جاني

.خب،اينم يه جورشه-

.به سلامتيمون،جاني

.به سلامتي هر سه تامون-
.هر سه تامون-

 

 

حالا که به گذشته ها برميگردم،لبخند
.روي لبهام ميشينه

مطمئن بودم که داريم به سلامتيِ هر
.سه تامون مينوشيم

.خيلي زود همه چيزُ فهميدم

.يادم مياد اواخر بعد از ظهر بود

 

داشتم براي تَجمُعِ شنبه شب
.آماده ميشدم

تا جايي که يادم مياد روزِ خنده داري بود،آره؟

 

کافيه؟-
.براي يه دهاتي،آره-

،آقاي فرل،آقاي مندسون برگشتن
.باهاتون کار دارن

.ميخوان شما رو در منزلشون ملاقات کنن

.متشکرم
.بعد از اين همه زحمت،بايد برم

،اون بهم گفت،آقاي فرل
اينجوري بهتر نشد؟

 

 

شايد فکر کنيد که بايد زنگ ميزدم
.يا اينکه قبل از ورودم يه خبري ميدادم

...ولي اين کارُ نکردم . فقط

 

سرم انداخنم پايين و يکراست
.رفتم تو

 

 

آقاي مندسون همين الان ميان
.پايين،آقاي فرل

ممنون. خيلي خوبه که دوباره برگشتن،مگه نه؟

 

.اميدوارم ايشون هم همچين حسي داشته باشن،آقاي فرل

 

 

جاني،تويي؟

 

.سلام،بالين-
.بيا بالا-

 

خب،حالا چرا داري گريه ميکني؟-
.احساسِ خوبي دارم،جاني-

.به نظرم خُل شدي-
.بهت ميگم چرا-

قناريت کو؟-
از کجا فهميدي؟-

چيو از کجا فهميدم؟-
.پس نميدوني. بيا-

 

.قناريم اينجاست،جاني

 

بايد خيلي تعجب کني که صدايِ يه
زنِ خواننده از خونه يِ من،شنيده
بشه،جاني؟

 

...کاملا

.غافلگير شدم

 

 

گيلدا،آماده شدي؟

 

من؟

 

.البته.آماده ام

 

.گيلدا،ايشون جاني فرل هستن

.جاني. اينم گيلدا

 

.پس جاني فرلي که ميگفتي ايشونن
.خيلي دربارتون شنيدم

 

واقعا؟ ولي من حتي يک کلمه
.هم درمورد شما نشنيدم

 

!چرا،بالين-
.ميخواستم غافلگيرش کنم-

حالا آقاي فرل غافلگير شدن؟-
.بله،صد در صد-

.بايد قيافشو ميديدي-
بهش گفتي ،من اينجا چيکار ميکنم؟-

 

نه اينم ميخواستم نگه دارم
.برا غافلگير کردنش

 

.کلاهتونُ بندازيد بالا،آقاي فرل-
.گيلدا،همسرمه،جاني-

 

 

.خانم بالين ماندسون،آقاي فرل
قشنگ نيست؟

 

.تبريک ميگم

.شما نبايد به عروس تبريک بگيد
.بايد به شوهرش تبريک بگيد

واقعا؟ به چه مناسبتي بايد بهت
تبريک بگم؟

.بايد براش آرزوي خوشبختي کني

 

 

.خوشبخت باشيد

 

متشکرم. شوهرم به من گفته که
.خيلي به شانس اعتقاد دارين

من و جاني،خودمون شانس-
.خودمونُ ميسازيم
.من بايد گهگاهي از اين کار ها بکنم-

 

 

.همين الان امتحانش ميکنم

بالين ،ازشون دعوت کن که شامِ
.امشبُ با ما صرف کنن

.اين يه دستوره

.بريم ،جاني
.تا گيلدا بتونه لباسشُ عوض کنه

.بهترين لباستُ بپوش عزيزم
.اين اولين باره که به ديدنِ کازينو مياي

.تمامِ سعيمو ميکنم،بالين

.ميخوام همه يِ کارکنانت منو تاييد کنن

 

 

.از ديدارتون خوشوقت شدم،آقاي فرل-
.اسمش جانيه-

اوه،معذرت ميخوام ،جاني اسم سختيه
...برا ي به خاطر موندن

 

.و خيلي راحت فراموش ميشه

 

.جاني. درسته. بعدا ميبينمتون،آقاي فرل

 

.همينطوره،خانم مندسون

 

.ميرم پايين پيش جاني-
.تو کازينو ميبينمش-

 

.احتمالا به يه دليلي از تو خوشش نيومده

واقعا؟
چي باعث شد همچين فکري بکني؟

.من همسرمُ ميشناسم-
واقعا؟-

چرا بايد اينجوري در مقابل تو جبهه بگيره؟

 

.شايد تغييرات هورمونيه-
.نه،وقتش رد شده-

 

البته. کِي ملاقاتش کردي؟

 

.همون روزي که رفتم

 

کِي ازدواج کردي؟-
.روزِ بعدش-

.چه زود-
...بايد بدوني،جاني . وقتي چيزي رو بخوام-

.زود بدستش ميارم

 

 

همه چيزُ درموردش ميدوني؟-
.انطباق عجيبيه،جاني-

گوش کن. اونم بهم گفت،شبي که
.منو ديده،دوباره متولد شده

هر سه تامون دوباره متولد شديم بدون هيچ
.گذشته اي. هر چي هست آينده است

 

جالب نيست؟

 

.به نظر من که خيلي باحاله-
تو چِت شده؟-

فکر ميکردم که به توافق رسيديم،زن و قمار
.با هم جور درنميان

 

.همسر من جزو اون زن ها يي که گفتم قرار نميگيره

.شايد من اشتباه کرده باشم-
.بله. در اشتباهي-

.دوباره اين اشتباهُ تکرار نکن

 

 

.خودم فهميدم

 

يعني چي؟

.نِزاکَت

 

 

،ميشه بياي بالا کمکم کني لباسمُ بپوشم
عزيز دلم؟

.تو کازينو ميبينمت
.تا يه ساعت ديگه

 

 

تنها کاري که ميتونستم بکنم
.دور شدن از اونجا بود

 

ميخواستم برگردم بالا تو اتاق
.و بزنم تو صورت گيلدا

چيزي که منو ميترسوند اين بود که
.ميخواستم بالينم بزنم

.ميخواستم برگردم ببينم دارن با هم چيکار ميکنن

.ميخواستم بدونم

.من هيچوقت نتونستم ،خودم زيپ لباسمو بکِشم

 

.شايد دليلي داشته باشه
نظرت چبه؟

.به نظر من خيلي بي ادبانه باهاش برخورد کردي

با کي؟-
.جاني-

 

 

...من بي ادب بودم؟ اوه عزيزم

خب اين يکي از چيزهاييه که
.بايد بهم ياد بدي. رفتار خوب

.من ميخوام باهاش خوشرفتار باشي

 

از حرفي که ميزني مطمئني؟-
منظورت چيه؟-

 

...اون مرد خيلي جذابيه

 

.البته اگه از اينجور تيپ ها خوشت بياد

.اون يه پسره

پسرها خيلي سريع رشد ميکنن
.جوري که اصلا متوجه نميشي

.ولي من حواسم هست

 

.کفشهاتون-
.بالاخره-

 

 

ميخواين کفشها رو پاتون کنم؟

چقدر ميگيري؟-
...کم ميگيرم-

.چون برام يه امتياز محسوب ميشه

...چشمها

 

.اغلب حقيقتُ برملا ميکنن

 

 

تو يه فيلسوفي،مگه نه؟

.شايعاتي شنيدم

 

واقعا؟

 

.همه يِ شايعات به گوش من ميرسن

 

.واقعا

.شنيدم خيلي زيباست

 

.اهل آمريکاست و بسيار جوان

.شما هم آمريکايي هستيد و جوان

 

.ديدنش بايد جالب باشه

شايد بهتر باشه به خاطرِ اي
.چرنديات اخراج بشي

 

جاني. آقاي مندسون گفتن بهت خبر بدم
.که اينجان

.ممنون-
ميگم ها.زنشو ديدي؟-

!ببُر صداتو

 

!مگه چي گفتم-
.من شنيدم. صوت زدي-

 

.بگذريم. اون ديگه همسرِ آقايي مندسونه

پس بايد مراقب رفتار و گفتارت باشي،نه؟

 

 

.آره. بايد ديدين داشته باشه

 

.شماره 8،سياه

.خانمها،آقايان،شرطبندي کنيد

 

.شماره 2

!ديگه شرطي نبود

 

.شماره 2،سياه

 

.سياه ،2،برنده است

.شماره 2،سياه

 

.خانمها،آقايون،شرط بندي کنيد

 

.حواستون باشه

 

دوستته؟-
.نه،آقاي فرل-

برا خودت کاسبي راه انداختي؟-
.فقط براساس دستورات،آقاي فرل-

.دستورات من که نبوده-
.نه-

 

 

.جاني. دنبالت ميگشتم

قمار در آرژانتين غير قانونيه،درسته؟

.درست که نيست. ولي حقيقت داره-
دليل بازدهيمونم همينه؟-

 

بازدهي؟

 

.طبيعتا دليلش همينه-
پس چرا تو کتابها ننوشتن؟-

چرا نبايد از روش بُر زدنِ من بدست بياد؟-
.من به تو اطمينان کامل دارم،جاني-

.ميتوني هر چيزي ازم بخواي-
.من فقط يه چير ميخوام-

 

.حالا بيا بريم سراغِ شام

 

...اومدم دنبالت ،مجبور شدم گيلدا رو تنها بذارم

گيلدا زيباتر از اونيه که بشه
.تنهاش گذاشت

.تو موضوعُ عوض کردي-
.منم موضوعُ عوض کردم-

 

،پيداش کرم،گيلدا. جانيِ ما خيلي اهل معاشرت نيست
.بشين جاني

.عصربخير آقاي فرل
.خيلي خوب به نظر ميرسيد

.عصر بخير،خانم مندسون

نميخواي تو هم جواب تحسينشُ بدي،جاني؟

.خيلي زيبا شديد-
.ممنون. متشکرم-

اگه چيزي تو اين دنيا باشه که ازش
.خوشم بياد همين تعريفهايِ بي مقدمه است

،و حالا که اينقدر خوشرفتار شديد
.يه چيزي هست که ميخوام نشونتون بدم

 

.هديه ايه که شوهرم به عنوان پاگشا بهم داده

ناز نيست؟-
.برا اين نازي،50 هزار پزو آب خورده-

 

شگفت آور نيست،جاني؟-
.شگفت آوره-

.صبر کن جاني. به سلامتيِ ما
.به سلامتيِ هر سه تامون

 

.به سلامتيِ هر سه تامون

چي شده جاني؟

.يکم گيج شدم-
گيج؟چرا؟-

خب،همين چند هفته قبل هم به سلامتي
.هرسه تامون نوشيدني خورديم

جدي،اون نفر سوم کي بوده؟
بايد بهش حسودي کنم؟

 

.لازم نيست عزيزم. فقط يه دوست خياليه-
زنه يا مرده؟-

.سوال خيلي جالبيه
تو چي فکر ميکني ،جاني؟

 

!زنه-
!اوه-

دليلت چيه؟

 

...چون به نظرم دلت ميخواست که

.جلوي چشمت تبديل به يه چيز ديگه بشه

 

 

خب ،پس شما اعتقادي به وفاداري
زنها نداري،درست ميگم جاني؟

.درسته

 

کدووم زن زيبايي باعث شده همچين فکري
تو مغزت نقش ببنده،زني بوده؟

.يکي بوده

 

 

.بياين ازش متنفر بشيم
مگه نه بالي؟

درسته. بايد ازش متنفر باشي،جاني؟

.درسته. حالا وقتشه به سلامتيمون بنوشم

 

 

.يک لحظه،منو ميبخشي

 

کاري هست که من رديفش کنم،بالين؟-
.نه، برميگردم-

 

حالا چي؟چيزي نيست؟

آرژانتين دنياي کوچيه،مگه نه؟

دنياي کوچيکي نيست؟
چرا باهاش ازدواج کردي؟

.شوهر من مردِ خيلي جذابيه

 

.تو عاشقش نيستي

چرا داري دوباره اين حرفتو تکرار ميکني،جاني؟

 

.تو به خاطر پولش باهاش ازدواج کردي

.اتفاقي بود که بايد ميافتاد

.اوه. اين يه راه خوب براي امرارِ معاشه

ديگ به ديگ ميگه روت سياه،همين نيست؟

.من افتاده بودم و بلند شدم
.اون دستمُ گرفت و گذاشت رو پاهايِ خودم بايستم

 

چه تشابهي؟
!جاني

.دقيقا داستانِ زندگيِ منه
.سلام

 

.عصرتون بخير،خانم

.آقا. خودمو معرفي ميکنم. کاپيتان دلگادو
.مايلم به خانم شما پيشنهاد يک دور رقص بدم

.جواب منفيه-
.جواب مثبته-

 

.من عاشقِ رقصم.-
...ولي آقايِ جوان-

 

.آقاي جوان هم عاشقِ رقص هستند
.ولي روش نميشه پيشنهاد بده

 

اوه،پس کجا بوديد؟-
.آمريکا

 

.زنها ميتونن خيلي آزار دهنده باشند-
.بازم تو-

.موريسيو مورِل ابريگون
.در خدمت شمام

.پس اسمت اينه

.يه هفته اي ميشه که زير نظرت دارم

.پس با هم دوستيم-
.تو قمار نميکني-

مست نميکني. پس چرا اين دورو برها
ميگردي؟

.جَوِ اينجا هميشه منو جذب کرده

.حالا ديگه حسابي منو مجذوب کرده

 

 

.شما ميتونيد يه رقاص حرفه اي بشيد-
.هستم. يعني قبلا بودم-

 

.دوباره دارين از قوانين تجاوز ميکنيد

.من هميشه پايبند به قاعده و قانونم

 

 

چرا تا حالا شما رو نديدم؟-
.من اينجا نميرقصيدم-

 

اينجا آمريکا داريم؟

.منظورم نيويورکه

...مرد جوانِ شما هم-
.اون ربطي به من نداره-

حالت چهره اش داره داد ميزنه که
.دلش ميخواد اينجا باشه

 

 

قواعد و قوانين،يادتونه؟

.قوانين خيلي انعطاف پذيرند،بانوي من

!به هر طرف که باد بياد

 

 

همه چيز روبراهه؟-
.کاملا-

 

اون دوتا کروات زده کيَن؟
.قبلا ديده بودمشون

.پيغام رسونن-
از کي؟-

.فقط ميخوام بدونم په مشکلي داري

.ظاهرا تو بدجور دردسري افتادم
.انگار همسرم گم شده

.داره ميرقصه

 

.نبايد بهش اجازه ميدادي،جاني

.دلش ميخواست با اون يارو برقصه
.ميخواستي چيکار کنم؟ اون که همسرِ من نيست

.همسر توئه

 

 

.برو بيارش-
...حالا يکم صبر داشته باش. اون مالِ توئه

.دقيقا،به همين دليل ميگم. جاني

شوهري که هميشه بايد
همسرشُ ار بغلِ اين و اون

.بيرون بکشه
.خيلي مُضحکه

 

 

.من ميارمش ،بالين-
.متشکرم جاني-

 

منو ميبخشي،ولي شوهرتون
.پيداش شد

.اوه. ممنون
.شايد يه وقت ديگه

تا اون موقع انتظار سختي بايد
.بکشم،خانم

 

من هميشه در مورد مردهاي لاتيني
.يه چيز ميگم

 

.اونها ميتونن برقصن،به يک دليل
...ولي براي دلايل ديگه

شماره تلفنتون چنده؟-
...اوه،تلفنم-

 

.مهم نيست. من شمارمو بهتون ميدم
.کوژو 3-0-1-7

 

چي بهش گفتي؟

فقط بهش گفتم اگه يه مرد جواب
داد قطع کنه،کار درستي نکردم؟

حالا که ازدواج کردي،نميتوني با مردهايِ
.ديگه معاشرت کني. مردم اينجا درک نميکنن

 

چي رو درک نميکنن؟-
.اونها فکر ميکنن منظوري داري-

چه منظوري؟

 

يعني اصلا برات مهم نيست که ازدواج کردي؟

،چيزي که من دلم ميخواد بدونم اينه که
اصلا براي تو مهمه؟

 

دارم به اين نتيجه ميرسم که در مورد
.جاني،بد قضاوت ميکردم،بالين

اوه؟-
اون ميتونه خيلي شيرين باشه. فقط -
.خيلي خودداره

جاني از تمامي چيزهايي که به من تعلق داره
.مواظبت ميکنه

.پس اون ناظره

شنيدي؟ جاني،تو از من مراقب ميکني
.چون متعلق به رئيستم

چطوره،خوشت مياد؟

 

 

.من کارهاي عجيب غريبِ زيادي کردم

شرط ميبندم که اين عجيب ترين
.کاري بوده که تا حالا داشتي

 

...پس حالا،قبل از اينکه حرف ديگه اي پيش بياد

بهتره يه نوشيدني به سلامتي دور شدن

 

خطر اون هرزه اي که جانيِ ما رو
.دچار خطا کرده بنوشيم

 

نه،گيلدا؟
نميخواي بنوشي؟

چرا که نه؟
.به سلامتي دور شدن خطر اون هرزه

 

...اون مجبور شد اين حرفو بزنه

.ولي ميدونم که روحشُ جريحه دار کرد

.ميدونستم که آزارش ميده

،هر کسي که به اندازه ِ گيلدا خرافاتي باشه
.دنبالِ مصيبت ميگرده

 

 

هنوز لباس تنته؟-
.بله-

 

مشکلي پيش اومده؟-
.همه چيز عاليه-

.ولي بهت گفته بودم که من با کشيدنِ زيپ مشکل دارم-
کمکت کنم؟-

.متشکرم

 

.فردا صبح برات يه خدمتکار ميگيرم

پير و زشته؟-
آره اگه تو بخواي؟-

فکر ميکنم سرگرمي خوبي باشه که خودتو

 

.بين زنهايِ زشت و مردانِ زيبا ببيني

 

.بله

اونو از قبل ميشناختي؟

 

کي؟

 

.تو اونو از قبل ميشناسي-
.نه-

 

.بهم دروغ نگو،گيلدا

.دارم بهت راستشُ ميگم
.من اونو نميشناختم

 

.فکر نکنم که هيچوقت هم بشناسمش

 

.ميدونم

.تو يه بچه اي گيلدا
.يه بچه يِ زيبا و حريص

و من با نگهداري از تو
...سر گرم ميشم

.چون تو با اشتها همه چيزُ ميبلعي

 

.ولي نبايد اشتباهي مرتکب بشم

.نه،نبايد

 

 

...اگه نگرانيت از جاني فرله

.لازم نيست نگران باشي

.من ازش متنفرم-
.اونم از تو متنفره-

.خيلي واضحه

 

ولي تنفر ميتونه احساساتِ خيلي
.مهيجي بوجود بياره

 

.خيلي مهيج

تا حالا بهش توجه کردي؟

 

...به نظر-
.اين وسط حرارتي هست که قابلِ احساسه-

 

امشب حسش نکردي؟

 

 

.نه-
.من حس کردم-

.منو گرم ميکرد

 

تنفر تنها چيزي بوده که هميشه
.منو به هيجان مياره

 

.خانمها،آقايان،شرط بندي کنيد

 

.مهلت شرط بندي تموم شد

 

.شماره 13 سياه-
!مالِ منه-

 

يعني داري ميگي که اين همه سال
اينجوري بوده و من بيخبر؟

 

.يه نفر هميشه شانس نمياره

.من هستم

 

.بايد مراقب باشيد
.يه خرافه يِ قديمي هست که ميگه

.کسي که تو ورق خوش شانسه. تو عشق بدشانسه
.خيلي خوبه که من اينجوري نيستم

چجوري نيستين؟-
.خرافاتي-

 

.اينها رو برام نگه دارين-
.بله. خانم مندسون-

 

.خانمها ،آقايان،شرط بندي کنيد

 

.شماره 2

.مهلت شرط بندي تمومه

 

آتيش داري؟-
.بله،خانم مندسون-

اينجا خيلي شلوغه،با اين وجود
شما خيلي تنهاييد،مگه نه؟

از کجا ميدوني؟-
.ميبينم زيادي سيگار ميکشيد-

 

فقط آدمهايِ عاطل و باطل
...زيادي سيگار ميکشن

 

.و فقط آدمهايِ تنها عاطل و باطل ميچرخن

چقدر بانمکي؟

 

بانمک،من؟

 

.نمکدوني
.فکر کنم بايد شبيه تو بشم

 

.اوه!متاسفم-
.اميدوارم مسئله شخصي نباشه-

نه . فقط ميخواستم دست از
.عاطل و باطل بودن بردارم

.و درست افتاد رو من

يعني معني اي داره؟-
.البته-

.بريم يه نوشيدني با هم صرف کنيم

 

...نه،من

.حالا که فکر ميکنم ميبينم دوست دارم

 

 

.ميبينم که

 

چي رو ؟

ميخوام ببينم اونجوري که ميگم
.يه دهاتي اي يا اونجوري که ميبينم يه آقا

.خوشگله رفته به بار

 

.احتمالا يه مشکلي داره

 

واقعا؟

چه جور مشکلي؟-
.يه مرد-

 

.ظاهرش که خيلي خوبه

 

.منبع درآمد شما تو دفترشه

.ممکنه دچار مشکل شده باشه

 

 

چه جور مشکلي؟-
.بازم يه مرد. ولي اين يکي ظاهرش خوب نيست-

 

.حالا ميفهميم

 

.شما هموني هستيد که گفتم

 

همه يِ زيانهايي که شما متحمل شديد
.از صندوق کازينو پرداخت شد

.مطمئنا و با بخشندگي تمام

 

ولي شما بر خلاف دستورات سيمهاي تنگستن
.به کمپاني بندولان فروختيد

ولي آقاي بندولن نميتونه بدون سيمهايِ
...تنگستن درون حبابها

 

.لامپهايِ الکتريکيشو بسازه

...اون نميتونه به تجارتش ادامه-
.ما نميخوايم اون به کارش ادامه بده-

 

واضح نيست؟

 

ولي اون تنها فروشگاهُ در اين محدوده
.براي فروش محصولات من داره

اگه من بهش نفروشم ديگه نميتونم
.تو کار تجارت بمونم

 

متوجه نيستيد؟-
.کاملا-

براتون اهميتي نداره،مگه نه آقاي مندسون؟

.برعکس،من عميقا با شما همدردي ميکنم

 

زندگي در اين دنيا براي افراد
.بي پشتيبان خيلي سخته

 

.بله. همينطوره که شما ميگيد

 

.متشکرم.آقاي مندسون

 

.فکر ميکردم ما تو کار قماريم

.تنهام بذار

اصلا خبر نداشتم که درگير کار
.حبابهاي روشناييِ الکتريکي شده باشي

 

،بريم با گيلدا يه نوشيدني صرف کنيم
بهتر نيست؟

.البته

 

.هي . بهتره بذاري اول من برم

کسي باهاشه؟-
.خب معلومه-

 

.دلم نميخواد يه صورتِ بي پناهُ ببينم

!اوني که ميگي موشه-
.من که همچين حسي تو صورتش نديدم-

 

 

.بسيار خب، حق با گيلدا بود

.تو خيلي خودداري

 

.من هميشه همينجوريم
.پنج دقيقه بهم فرصت بده

 

 

.يعني نديدي دارم ميرقصم-
.داشتي ميرقصيدي-

هي،براي چي اين کارُ ميکني؟-
.اوه.بهش عادت ميکني-

من اينجا هنوز نتونستم يه دور
.رقصُ تموم کنم

 

ميخوام وقتي بالين مياد پايين،تنها
.سر جات نشسته باشي

 

مطمئني،بالينه که با دوستهايِ من
مشکل داره؟

ميخوام بدونم،اين يارو کيه؟

 

.جاني فرل
.اون مشکلاتو حل ميکنه

 

ايشون گِيب ايوانه. اين همه راهو از نيويورک
اومده اينجا،خوشگل نيست؟

 

.فقط خوشگله
.حالا بايد از اينجا بره، بندازنش بيرون

.ولي من ازش خوشم مياد
.اگه بره منم باهاش ميرم

.بسيار خب. منم ميام

 

 

کي بايد مواظبت باشه؟

 

چيزي نيست. بيا بريم يه جايي که
.بتونيم يکم خوش بگذرونيم

همونجوري که من گفتم؟-
.دقيقا همونجوري که تو گفتي-

 

از من چيزي نشنيدي،گِيب؟

،اگه من يه هرزه بودم
.اسمِ منو رو بارِ" نوسين" نميذاشتن

 

.بريم خونه،بالين-
چه اتفاقي براش افتاد؟-

 

مشکلي نيست،مگه نه؟-
.کاملا-

 

.ببين،بالين،من ديگه بزرگ شدم
.ميتوني حرفتو به من بزني

،گيلدا بهم هشدار داده بود که تو بزرگ شدي
بگذريم،الان کجاست؟

گيلدا؟-
.بله-

 

حوصله اش سر رفته بود. يه گروه نمايش آمريکايي
.به شهر اومده بود،رفت براي تماشا

 

تنهايي؟-
با کي بايد ميرفت؟-

.اون که اينجا کسي رو نميشناسه

 

،تو بيشتر از اوني که ميگي،ميدوني
مگه نه،جاني؟

 

.جنجال در ملا عام بدترين شکلشه
.بايد قبل از جنجال ،ساکتش ميکردين

.فقط احمقها به خاطر قمار خودشونو نابود ميکنن-
قمار؟-

 

پس چي؟

 

 

.بيا بريم

 

جاني،خودشو کشت؟

.بله

 

وقتي يه مرد اينقدر ضعيف النفس ميشه
که شروع به رشوه گرفتن ميکنه،تبديل
.به يه مرد مرده ميشه

 

تو رو که ناراحت نکرده،مگه نه؟-
خود کشيش؟-
!نه

 

.ولي ترس ِ تو باعث نگرانيم ميشه

.اوه،نه ،فقط شُکه شده بودم

.ميدونستم ممکنه اتفاقي برام بيفته

.يه چيزي هست که ميخوام بهت بگم

.بيا تو

 

.بيا اينجا،جاني

 

.يادت باشه ،جاني

 

.اينم يادت نگه دار

 

حالا ميتوني خودت بازش کني؟

.بله

 

...هشت تا به چپ،24 تا به راست

...دو تا به چپ

.هفده تا به راست

 

تو تنها کسي هستي که رمزِ
.گاوصندوقُ ميدوني

،اگه اتفاقي برام افتاد
.تمام اسناد اينجاست

امضاها و دستورالعمل ها
.و نحوه يِ انتقال

 

.ممنون که به فکر مني

تو فقط مسئول قمار خونه نيستي
مگه نه؟

 

ميدوني اتحاديه چيه جاني؟

فکر کنم
گرفتن يه جور حق انحصاري باشه،مگه نه؟

.يک انحصار بين المللي

 

تجارتهايِ عظيم،آره؟
اتحاديه يِ چي؟

 

.تنگستن
.تحت تاثير قرار نگرفتي

 

.چيز زيادي درموردش نميدونم
...يعني ،نميدونم

.چه فايده اي داره که يه صنعتُ انحصاري کني

 

مردي که بتونه تجارتِ موادِ استراتژيکُ
،کنترل کنه

.ميتونه دنيا رو کنترل کنه،جاني

 

.دنيا جايِ بزرگ و قشنگيه

. که پر از افراد کوچيکِ احمقه

 

...خب

 

اگه هر کسي ميتونه اين کارُ انجام
بده،8 به 5 شرط ميبندم که تو
.تواناييشُ داري

.و برنده هم ميشي

 

.بريم پايين يه نوشيدني بخوريم

...با داشتن تو و گيلدا طرف خودم
تو طرف مني،جاني؟

.بهت گفتم که-
و گيلدا؟-

 

منظورت چيه؟-
.زنها موجودات کوچيک و سرگرم کننده اي هستند-

.من زياد درموردشون چيزي نميدونم

 

.چيزهايي عجيب براشون مهمه

واقعا؟

 

.من اونو خريدم،جاني
.همونطور که تو رو خريدم

اون اينو ميدونه،مگه نه؟

 

 

.فقط همينه

.پول زياد برايِ گيلدا مفهومي نداره

 

...اگه آرامشش به هم بخوره

 

 

.از دستش ديوونه ميشم ،جاني

 

.ديوونه

 

نظرت چيه؟

.به نظر من که خيلي خوبه
.چون اون طرف توئه

.حاضرم رو اينم 8 به 5 شرط ببندم

 

.و برنده هم ميشم

 

 

.خب،بهتره برگردم سر کارم

 

.حالا چي؟ خيلي خنده داره،ما تنها نيستيم

.شايد دستگير شديم
.شايد اگه بريم تو،بذاره بره

 

علاوه بر زيبايي چهره
.باهوش هم هستي

 

.بيا

 

.چه خنده دار،انگار يکي چيزي گفت

 

.شايد خانم فراموش کرده بهت بگه
.شوهرش اينجا زندگي ميکنه

...من صبرم زياديه،ذره ذره شوهر ها رو ميگيرم

 

.بعدشم کاملا ميگيرمشون،و همه چي ميشه مال خودم
.صبرم زياده

 

.تو داري به آخرِ عمرت نزديک ميشي،پسرک

 

.جيم شو

 

پس کارت فراري دادن هم هست،مگه نه؟

.گفتم بزن به چاک-
...برايِ 2 سنت-

 

چيکار ميکني؟

 

کارت حرف نداشت،مردي رو که
.مست بود زدي

.نبايد جلويِ من مست ميکرد

جلويِ تو؟-
.به نظر من که سرِپابود-

 

من از هر چيزي که متعلق به
.رئيس باشه مراقبت ميکنم

 

اون چي،مالِ توئه؟

 

.تو امشب برايِ تماشايِ نمايش رفته بودي
.تنهايي

!واقعا

ميخواي بدوني داشتم از
چي لذت ميبردم؟

 

.داستان اينه
.اين داستانيه که برايِ بالين سرهم کردم

.بايد همينو بهش بگي

.داري کاري ميکني که من شوهرمُ فريب بدم

.يه سري اخبار برات دارم،گيلدا

.اون فقط تو رو نخريده

.عاشقته-
فهميدنش اينقدر سخته؟-

...و تو نميتوني-
.منم برات خبرهايي دارم،جاني-

 

من هروقت خوشم بياد کاري رو
.که خوشم بياد ميکنم

 

،من فقط يه بار يا به مرد صادق بودم
.و ببين چي شد

 

...من افکارمُ جمع و جور کردم،پس-
اين مسئله ربطي به رابطه يِ -
.ما نداره. مربوط به اونه

 

 

واقعا؟

.نگفته بودي-
.درست بفهم-

 

.برام مهم نيست چيکار ميکني

ولي حواسم هست که همه چيز
.برايِ بالين روبراه باشه

،از اين به بعد،با هر کي خوشت اومد
...هر جا خوشت اومد،برو

ولي من ميام سراغت ،ورت ميدارم
.ميارمت خونه

 

گرفتي؟

 

دقيقا همونجوري که لباس چرکهاشُ
.برميدارمُ جمع ميکنم

 

.خجالت بکش،جاني

 

هر روانشناسي ميتونه بهت بگه ،پراکندگيِ
.فکريت خيلي واضحه

از چي حرف ميزني؟

 

هر روانشناسي ميتونه بهت بگه
.چه معني اي داره ،جاني

شنيدي چي گفتم؟-
.البته. تو منو برميداري مياري-

 

 

.محافظِ همه يِ اموالِ بالين

 

کي فکر ميکرد داري شوخي ميکني،جاني؟

 

ازش متنفر بودم،حتي يک لحظه هم نميتونستم
.از ذهنم بيرونش کنم

 

...اون تو هوايي بو که تنفس ميکردم

.تو غذايي بود که ميخوردم

 

.اولش فکر کردم دارم خواب ميبينم

من که هرشب تو خواب
.صداشو ميشنيدم

...بعدش فهميدم

 

 

وقتي گاو آقاي اولري

لگد زد به فانوسي

 

در شهر شيکاگو

ميگن آتيشي به پا شد

 

که شيکاگو رو سوزوند

 

اين قصه به همه جا پيچيد

ولي داستان واقعي اينجاست

 

 

مِيمُ سرزنش کنين ،پسرها

ميمُ سرزنش کنين

 

 

مِيم بر اتشي خارج از شهر بوسه زد

اين بوسه شيکاگورو به آتش داد

پس ميتونيد،ميمُ سرزنش کنيد

 

ميمُ سرزنش کنيد

 

 

کولاکي که برگشت به منهتن يادته

در 1886

 

 

ميگفتن که تو ترافيک گرفتار شدن

و مردم تو موقعيت بدي بودن

 

 

اين قصه به همه جارسيد

 

ولي داستان واقعي اينجاست

 

مِيمُ سرزنش کنيد،پسرها

ميمُ سرزنش کنيد

 

 

مِيم بود که يه تکه يخِ بزرگ رو انداخت

براي هفت روز بف پارو ميکردن

 

پس ميتونيد ميمُ سرزنش کنيد،پسرها

 

...ميمُ سرزنش

 

 

.صبح بخير

 

.چقدر اين لباس خوابت بهت مياد

 

اينجا چيکار ميکني؟-
.دارم برا دوستم آواز ميخونم-

مگه نه؟-
.چه مدته اينجايي-

 

 

چه مدته؟-
.پنج تا آواز خونده-

تو اينجا چيکار ميکني؟-
.گوش ميدادم. فقط داشتم کارمُ تموم ميکردم-

 

جريان اون گاوه رو شنيدي که
...سرزنش ميشد براي

 

از اينجا برو. برو دستشويي ها رو
.تميز کن،جايي که بهش تعلق داري

يه گدا سوار اسب شده،مگه نه
عمو پيو؟

 

 

خب،لباس چرک اينجاست
.منتظره برِش داري

کجا بودي؟

 

.شنا

 

.شرط ميبندم حرفمُ باور نميکني

 

شرط ميبدم بالينم حرفمُ باور نميکنه
.مگه اينکه تو منو برگردوني

 

.تو بامن رفته بودي شنا

اوقات خوبي نداشتيم؟

 

.شنا-
.از قرائن که اينجور معلومه-

مايوت کجاست؟

 

 

.زيرِ اين

 

ميخواي ببيني؟-
.ميرم لباس بپوشم-

من بدم مياد اين وقت صبح
...بکشونمت بيرون

.ولي ميدوني که نظرِ خودت بود

 

چرا خودمونُ راحت نکنيم و
اجازه نديم همه چيزُ درمورد من بفهمه؟

 

مگه اينکه از رفتارِ بعدش
.با من بترسي

 

.منم-
چي؟-

.ميترسم

تو؟

 

 

...اوه،جاني،کاش هيچوقت

هيچوقت چي؟

 

 

.اينقدر احمقانه براي فرار ازدواج نميکردم

فرار از چي؟

 

.تو

 

...چون نميشه مردي رو که فقط

.يه روزه ديدي،بشناسي

 

 

.اونم تو رو نميشناسه

.راهيه که شروع کردي

.همه چيز منصفانه و براره

 

دلت نميخواد بدوني چقدر
ازت متنفرم ،جاني؟

.خيلي زياد

 

 

...من اينقدر ازت متنفرم

که حاضرم خودمو نابود کنم و توروهم
.با خودم به زير بِکِشم

 

 

.حالا بهت هشدار دادم

 

.حالا،همه چيز منصفانه و برابره

 

.همه چيز منصفانه و برابره

 

دلت نميخواد بدوني که من ميدونم چرا
ساعت 5 صبح اومدي اينجا؟

.بهت که گفتم،من لباس چرکم
.خيلي ساده است،نميفهمي،از دستورالعملها پيروي کردم

 

حالا کي داره کيو دست ميندازه؟

 

،حالا که منو برگردوندي
نميخواي از آقا رسيد بگيري؟

 

.بيداري

.بله-
...دير ميخوابي،زود پاميشي-

.بذار گيلدا صحبت کنه،جاني

فکر ميکردم بتونم يواشکي برم و
.بيام ،بدون اينکه بيدارت کنم

 

.ما رفتيم شنا
.تو خواب بودي

.بله-
.يه دفعه اي شد. بايد ميرفتم شنا-

.هوا خيلي گرم بود

 

تو که نگران نشدي،شدي؟-
.چرا-

.واقعا معذرت ميخوام

برايِ همينه که اينقدر عصبي هستي؟-
عصبي؟-

 

...نه. من

 

.خب اتفاق وحشتناکي برام افتاده
.عجيب نيست اگه عصبي باشم

چي شده مگه؟

.اون گلِ سينه يِ قشنگي که بهم داده بودي رو گم کردم
.هموني که اون همه مي ارزيد

همش همين؟

 

خب، يعني اين برايِ به هم ريختنِ
اعصابِ يه نفر کافي نيست؟

.يه گلِ سينه رو ميشه دوباره خريد

 

.ممنون که اينقدر خوب برخورد کردي

.من خيلي معذرت ميخوام

.يه گيره رو ميشه جايگزين کرد

.ميفهمي، من فکر ميکردم که تو رو از دست دادم

 

منو؟

 

.همچين شانسي نداري-
.و اين فقدان قابل جايگزيني نيست-

ميشه قبل از اينکه گريَش بگيره
يه نوشيدني بخوريم؟

 

 

ميبيني،جاني درک نميکنه ،اگه منو
.از دست بدي ممکنه چه تراژدي اي اتفاق بيفته

بر اساس شواهد ،تو اين دنيا چيزي که
.از همه بيشتره،زنه

 

.به جز حشرات

 

 

با اين تعريفي که شد،بهتره
.برم بالا

.برم لباسهامُ عوض کنم
.ميخوام باهات صبحانه بخورم

 

 

...راستي

.بايد بگم که جاني شناگرِ فوق العاده ايه

.امروز صبح خيلي راحت ازم جلو زد

...ولي يه روزي نوبت من هم ميرسه

 

.منتظر باش و ببين،جاني فرل

 

بله؟

.بايد بهم ياد بدي چجوريه

چي چجوريه؟-
شنا. مگه چيزي ديگه اي هم هست؟-

 

.البته

.هروقت بخواي

.ظاهرا شنات خيلي خوبه

خيلي خوبه؟

 

به گيلدا آموزش دادي که چجوري شنا کنه؟

 

 

.هر چيزي که بلده من يادش دادم

قانع شدي؟

 

 

.دست نگه دارين.بچه ها
.بخش مربوط به ترومپتُ کمي بلند تر کنيم..

.و يه خورده واضح تر

 

!خوليو

 

!نميتوني بهم بگي چيو کجا بذارم

 

.امشب از اين ماسکها استفاده ميکنن

.برا ي تو که مهم نيست چي بپوشي

 

خيلي سرخوشي،مگه نه؟

 

کدوم يکي رو پيشنهاد ميکني؟

.من که ميگم هر چي بپوشي فرق نداره

 

اول مجلس ايني
.آخر مجلس، ميشي اين

 

.واقعا

 

از کجا فهميدي؟

.امشب قشنگ ترين مهمونيمون در راهه

اون دکوراسيون و

.گروهِ ارکسترو عوض کرده

 

...فکر نميکني که اين همه تغييرات براي

 

.يه بار بهت هشدار دادم
.انگار نشنيدي

.حالا انتخاب کن-
انتخاب؟ از چي؟-

.کازينو. شغلت

 

.اخراج

 

.تو دراشتباهي

من اينجام ،حتي بعد
...از رفتنِ شما

 

.آقاي دهاتي

 

...يه بار ازم پرسيدي

چرا يه پرفسور بزگي مثل من
تو نظافت خونه کار ميکنه؟

.بگو-

.چون همه يِ شايعات به اونجا ختم ميشه

 

.اون اينجا نيست
.خودتون ببينيد. هيچکس اينجا نيست

 

شايد بهتر باشه يه صفحه
.هم به زبونِ آلماني بنويسيم،ورود افراد متفرقه ممنوع

،شايدم اسپانيايي
ولي مطمئنم به زبونِ اونام
.محل خصوصي،خصوصيه

 

.حق با شماست

.ما با آقاي مندسون قرار ملاقات داريم

.ايشون اينجا نيستند

 

مگه نشنيديد؟آقاي مندسون نسبت به
.پيغام رسونها حساسيت داره

...سرخپوستهايِ آمريکايي

 

هميشه تو کارهايي که بهشون مربوط نيست
.دخالت ميکنن

 

.اين يه رسم قديميِ آمريکاييه

آقاي مندسون امشب قراره يه مهموني
.برگذار کنن،شما دعوت نشديد

.به اين پيرمرد بگو بره

 

.نه. شما بريد

 

.ما براي ديدنِ آقاي مندسون اومديم

.قبلا هم گفتي
...منم گفتم

 

!باهاش تماس بگير.لطفا

 

خب،چرا از اول نميگي چي ميخواي؟

 

.آقاي مندسون
.آقاي فرل هستم

بعضيها دلشون ميخوادعلاوه بر لباسشون
.اين چيزها رو استفاده کنن

من تو مجموعه ام تو تا سرِ خوکِ قشنگ
...دارم،اگه شما

 

 

.خريدو فروش ممنوع،عمو پيو
...اونها فقط از

.صورتِ خودشون استفاده ميکنن

 

بالين؟

دوتا پسر شيک پوش با لهجه يِ آلماني
.اينجان

.فکر ميکنم باهات قرار داشتن

 

 

.يکيشونم يه اسلحه گذاشته پُشتم

 

...بهشون بگو

 

.بهشون بگو تا يه ساعتِ ديگه بيان اينجا

...و جاني

ميتوني خودت همين الان بياي؟

.فورا

 

 

.ميشنوي ماريان. کارناواله

 

.بله عزيزم.کارناواله

براي چي اين کارناوالُ به را ه ميندازن؟

کارناوال در سه روز آخر روزه داري

در کشورهاي کاتوليک لاتين برگزار ميشه

 

.که همراه با پايکوبي و برگزاري ضيافته

بنابراين بعد از روزه گيري و
.طلب بخشايش برگزاد ميشه

 

.ميشه گفت،استفاده از فرصت

 

.شما زبانِ عجيبي داريد،عزيزم

 

...منظورم اين بود که

...سه روز ميکارن

 

.و بعد دِرو ميکنن

 

...ميدوني،ماريا

 

.احساس خوبي دارم

 

...به کسي نگي،ولي

.من بدجور خرافاتي ام

 

 

.به هيچکس نگو

 

احساسِ خوبي که دارم به

.خاطرِ جشنه

 

جشن؟

...يعني

 

برگزاري اين کارناوال برايِ
.منم هست

 

.گيلدا

 

.به،بالين-
ميتونم بيام تو؟-

.البته

 

 

.من ممکنه تاخير داشته باشم
.جاني تو رو به مهموني ميبره

 

چي شد؟-
منو ميگي؟-

 

.تو خيلي بابت جشن امشب خوشحال بودي،قشنگم

.شايد به خاطرِ آب و هواست

.نبايد پنجره رو باز ميگذاشتي

 

.ببندش

 

.درسته. حالا ميبيني چقدر ساکت شد

 

ميبيني چقدر راحت ميشه از سرو صدا
دور شد؟

.فقط با بستن يه پنجره

 

.اينو يادت بمونه گيلدا

...ميخوام قبل از رفتن

.تو لباسي که ميپوشي ببينمت

.ميبينم که ميخواي با خودت شلاق ببري

به جاني خبر دادي؟
!اينجوري اونم ميتونه مسلح بياد

 

.هيچکي نميتونه مثل تو برقصه،جاني

 

...وقتي يه نفر باتو ميرقصه

.انگار تبديل به بخشي از وجودت ميشه

...مثلِ-
پيشرفت نکردي،نه؟-

 

هميشه موقعِ رقص ،حوصله مو
.با حرف زدنت سر ميبري

 

قبلا ميگفتي :گيلدا،به خاطرِ
خدا هم که شده چند تا کارُ
.همزمان با هم انجام نده

...بعدش ميگفتي،يا برقص يا حرف بزن

.ولي هردوتاش با هم،نه

 

 

...قبلا ميگفتي-
.هنوزم همينو ميگم-

 

.ديگه حرف نميزنم ،جاني

تا هروقت که دستهام دورت حلقه باشه
...حرف نميزنم،جاني

.يا شايدم رقصُ فراموش کردم

 

با خودت، فکر کردي داري چيکار ميکني؟

 

...من حتي سَعيم نميکنم

.دارم انجامش ميدم

 

چيکار ميکني؟

 

.کلاهمُ بده عقب،جاني-
.همينجوري خوبه-

 

.بندازش پشتم

 

ديگه تمرين نميکني،مگه نه؟
.رقصُ ميگم

 

.ميتونم بهت کمک کنم،دوباره تمرين کني،جاني

.منظورم،رقصه

 

 

.عصر بخير،آقاي فرل

.متشکرم-
.آبريگان-

.دوباره. اگه به جا بياريد-
.اوه،بله-

.رفيق قديمي،که تمام هفته اينجاست
.هممون اينجاييم

.بله،هممون اينجاييم آقاي فرل

بهتون پيشنهاد ميگنم که بهتره خانمِ
.مندسون برن خونه

.خودتون به اين نتيجه ميرسين-
مگه مسئله اي هست؟-

بهتون پيشنهاد ميکنم که قبل از ساعت 12 و
.برداشتنِ ماسکها،مطمئن بشيد که رفته

 

ميدونستي،اصلا بلد نيستي نقشهايِ
.ملودرامُ خوب بازي کني

 

.ببخشيد

 

داري چيکار ميکني؟-
.اوه.جاني-

.اينم از بخش کمدي
.حالانمايشمون کامل شد

اين يه ايراد نيست؟-
چي ميخواي؟-

 

.يه نامه برات آوردم

اون گفت که خيلي معذرت ميخواد
.که بدون خداحافظي رفته

 

.اميدوارم اخبار بدي نباشه

 

...جاني.اون رفته-
چي به تو ميرسه؟-

.هيچي. باور کن

 

.ولي خودت ميدوني که چه اثري داره
...فکر کردي که

برگرد کنار در،از همين حالا
.هر کي قصد ورود داشت بايد بازرسيش کني

 

.باشه،باشه

.ولي اون نمياد تو
.اون رفته بيرون

 

چيزي رو از دست دادين،آقاي فرل؟

 

.سلام،بالين
.نميدونستم اومدي

.حالا که واضحه اومدم-
.کاملا-

گيلدا کو،جاني؟

همين اطرافه. تو اين جمعيت سخت ميشه
.کسي رو پيدا کرد

.برام پيداش کن،جاني

 

.باشه. ولي ضمانت نميدم چقدر طول بکشه

.منتظر ميمونم

 

.صبر من زياده،جاني

 

.ماسکهاتونُ دربيارين
.حالا وقت برداشتنِ ماسکهاست

 

.فکر کنم بهتر باشه بريم خونه،بالين

چرا؟ چون يکي بدمستي کرده؟

 

،يکي از اون پيغام رسون ها بود
.در ضمن بدمستي هم نکرده،بالين

 

.کُشته شده

.خوبه. مشکلمون حل شد

باهاشون ملاقات کردي؟

.نه،قالشون گذاشتم

گيلدا رو پيدا کردي؟-
.نه-

 

.پيداش کن
.بيارش خونه

 

.نه،من پيشِ تو ميمونم

.اين يه بازيِ ورقِ قديميه

 

يا با همه يِ توانت بازي ميکني،يا
.کلاهت پسِ معرکه است

وقتي کلاهت بيوفته پسِ معرکه
.نميتوني بر دنيا حکومت کني،جاني

 

.هنوزم فکر ميکنم که بايد بري خونه-
.همونطور که گفتم ،گيلدا رو ببر خونه-

يه بار بهت گفتم جاني. من از دوستِ کوچيکم
.انتظار فرمانبرداري دارم

...داري در موردِ دوست کوچيکت-
.ادامه نده-

 

 

.تو خونه منتظرم بمون،جاني

ممکنه امشب به هردوتا دوست کوچيکم
.نياز داشته باشم

 

.بسيارخب ،بالين

 

.آقاي مندسون صحبت ميکنه

.فرودگاهُ آماده کنيد
.بهشون بگيد طبق دستورالعمل پيش برن

روشنه؟
.طبق دستورالعمل

 

 

بالين اشتباه ميکرد،مگه نه؟

درچه موردي؟

 

اون ميگفت ميتوني سرو صدا رو از بين ببري
.فقط با بستن ِ در

 

تو نميتوني،مگه نه؟

 

.نميدونم داري از چي حرف ميزني

...فقط داشتم ميگفتم

.اين خونه چقدر ساکته

 

.ميدوني،غير از ما هيچکس اينجا نيست

 

.همه براي برگزاي جشن با کارناوال رفتن

 

که چي؟

 

.فقط داشتم ميگفتم

 

.شب بخير،جاني

 

...نميتونستم اين حرفشُ

که هيچکسي غير از ما تو اين
.خونه نيستُ از سرم بيرن کند

 

 

با خودم فکر ميکردم که بالين
برگشته به کازينو و داره برايي زندگيش
...ميجمگه

...و اين کار کوچيک

 

 

،من همه يِ نقشه هاشُ ميشناختم
با اين کاري که گيلدا باهاش ميکرد

.همه يِ روياهاي بزرگش دَر هم ميشکست

 

.ميدونستم اينقدر قوي نيست که بخواد بندازتش بيرون

.ميدونستم که اين بلا سرِ من مياد
.مجبور بودم به خاطرِ بالين از شر گيلدا خلاص بشم

 

.لباستُ بپوش
.بايد از اينجا بري

 

ما بريم،جاني؟

 

با هم؟

 

.ما،نه

!تو

 

 

تو از من متنفري،مگه نه،جاني؟

.فکر نکنم بدوني چقدر

 

 

.نفرت يه احساسِ خيلي مهيجه

 

متوجه نشدي؟

 

.خيلي مهيج

 

.منم از تو متنفرم جاني

 

...اينقدر ازت متنفرم که

.که فکر کنم به خاطرش بميرم

 

 

.عزيزم

 

.فکر کنم قراره بميرم

 

.وقتي اومدي تو،درُ باز گذاشتي

 

!بالين

 

.تا آفريقا بيشتر از 2000 مايل راهه

.فکر نکنم موفق بشه

 

.فکر نکنم قصد شم داشته باشه

 

 

.بررسي کردي-
.طبيعيه-

هواپيمايي دريايي منتظره؟-
.بله،قربان-

به مشکلي برخوردين،رئيس؟

 

.يه قتل با بد شانسي

.کاراگاه اُبريگون،ميدونه که کار من بوده

،هر چي که لازم باشه منتظر ميمونم
...و بعدش برميگرم

 

.و به يه چيزهايي رسيدگي ميکنم

 

فهميديم که بالين همه چيزُ براي
...گيلدا گذاشته

.و من به عنوان مجري وصيت نامه

 

...بالاخره دستم به کاغذي رسيد که

بالين ميگفت :ميشه باهاش
.بر دنيا حکومت کرد

،اول با يه معما روبرو بودم
.چون اطلاعاتشون به اندازه يِ کافي نبود

 

،يه معدنِ تنگستن
...چند تا اختراع ثبت شده

 

يک دوجين شرکتهاي کوچيک
که تحت يه سازمان گرد اومده بودن

.با رياستِ بالين

 

ولي بعدا متوجه يِ قدرت بالقوه يِ
...همچين گروهي شدم

...فهميدم چطور ميتونه عظيم و گسترده باشه

و چطور ميتونن هر کسي جرات کنه
.برخلافشون عمل کنه رو نابود کنن

شما اين همه راهُ تا اينجا اومدين
تاببينين قراره چه اتفاقي

 

.براي اتحاديتون بيفته

.من بهتون ميگم

ميتونيد برگردين سر کارتون،قرار
.نيست چيزي تغيير کنه،هيچ چيز

من تمامِ مسئوليتهاي آقايِ
.مندسونُ برعهده ميگيرم

 

 

چيزِ ديگه اي هم هست آقايون؟-
.فقط يه چيز-

.به نظر من نبايد يک نفر رئيس سازمانِ ما باشه

 

...فکر کنم بهتر باشه-
.شنيديد چي گفت-

.من فقط مجريِ وصيت نامه ام
.تجارت قراره مثل سابق برقرار باشه

.ولي خانمِ مندسون،تنها وارثند

 

 

خانم مندسون الان شرايط مناسبي
.براي ملاقات با کسي ندارند

.مرگِ شوهرش ضربه يِ سختي بهش وارد کرده

.از من خواستند که با سهامدارها ملاقات کنم

در هر حا،ما عجله اي براي
.ترک اينجا نداريم

.ممکنه کم کم بهبود پيدا کنن

 

.تواين دنيا که امکانش نيست

امروز بعد از ظهر قراره خانم مندسون
.با من ازدواج کنه

 

.نگاه کن جاني. بارون تموم شد
.شايد يه معني اي داشته باشه

تو هنوز دست برنداشتي،مگه نه؟-
از چي؟

 

.خرافات.بيابريم

کجا ،جاني؟
.به اون خونه برنگرديم

تو ديگه کي هستي
فکر کردي من کيَم؟

فکر نميکنم کسي باشه که واقعا
.منو بشناسه ،جاني

.حتي تو

 

 

.همه ي لباسهام اينجان

 

.حتي عطرهام

 

فکر همه چيزُ کردي،مگه نه جاني؟-
.همه چيز-

،دوباره برگشتيم به همون جايي که شروع کرديم
مگه نه،جاني؟

 

 

...درست برگشتيم به جايي

 

.درست برگشتيم به جايي که شروع کرديم

 

.جاني،دور از نجابته

اين کلمه اي که دوباره گفتي،چي بود گيلدا؟

 

.نجابت

 

.گفتم نجابت

.هموني رو گفتي که فکر ميکردم

.انگار ديگه خوشحال نيستي،گيلدا

 

.اون نميدونست قراره چه اتفاقي براش بيوفته

...اون نميدونست صدايي که ميشنوه

 

.بسته شدنِ درِ قفسشه

تا وقتي بالين زنده بود نسبت بهش
...وفادار نبود

.ولي حالا که مرده ميتونه بهش وفادار بمونه

 

چيکار ميکني،امشب اومدي سرِ کار؟

...من به وظايف و کارم پايبندم و همه يِ اينها

.خوبه. چون يه کار برات پيدا شده
.يه کار جديد

 

از حالا به بعد بايد همراهِ خانمِ
.مندسون باشي

.خانم...خانم فرل

 

.هر جايي رفت،تو هم اونجايي

،نبايد با کسي حرف بزنه
،و هيچکي هم حق نداره با اون حرف بزنه
گرفتي؟

.هي ،جاني
تو خطر يا مسئله اي افتاده؟

 

قراره برايِ تو بيوفته،اگه دقيقا
.طبقِ گفته هايِ من عمل نکني

 

.اوه،البته،البته

 

.امروز بعد از ظهر به طرزِ جالبي ساکت بوديد

من فقط با شما حرف دارم
.نه با بقيه

.چه خوب

 

ميخواي بدوني چحوري مندسون رئيسِ اتحاديه شد؟-
.نه-

 

اون اختراعاتِ ثبت شده يِ آلماني رو
ديدي،مگه نه؟

.اونها اصلن-
.دقيقا-

.اونها به کارفرماهايِ من تعلق دارن-
.نه ديگه-

 

،سه سال قبل
موقعي که مُسَلَم شد

...قراره آرژانتين با ما وارد جنگ بشه

 

.ما با مندسون توافقي کرديم

 

ما بهش اجازه داديم که اختراعاتِ
.ثبت شدمونُ بخره

.فکر خوبيه
.کازينو نمايي قشنگي داره،استفاده کن

 

ما حتي برايِ پولي که برايِ خريد
.اونها به کا پرداخت کرد،باهاش کنار اومديم

خب،ديگه بهتر از اين نميتونستيد
.باشيد

 

 

...ما با مندسون توافق کرديم که

که با تموم شدن جنگ داراييهامونو بهمون
.برگردونه

.من که توافقي پيدا نکردم-
.اين توافق بين دوتا جنتلمن برقرار شده-

ميبينم. آقاي مندسون
.جنتلمن نبوده

.اون يه آدم ديوونه بود
،آقاي فرل

اون فکر ميکرد ميتوه به تنهايي
.به دنيا حکومت کنه

.ميدونم. يه بحث کامل دراين مورد داشتيم

 

 

اون هنوز باورش نشده بود که
.من برنميگردم

 

...هر شب لباس ميپوشيد و

.منتظر ميشد

 

ولي دختري مثل گيلدا نميتونست دست رو دست بذاره
.و تو بي خبري بمونه

 

براي همين تصميم گرفت غرورشُ
.زيرپا بذاره و به ديدنِ من بياد

 

.شگفت انگيز بود

 

بله؟

 

.سلام

 

.منو يادته

.منم گيلدا،همسرت

 

يادته؟

 

اخيرا اين دور و برها نبودي؟

.فکر ميکردم فراموشي اي چيزي گرفته باشي

 

 

آتيش داري؟

 

.خيلي هم جذاب نيستي
ميدونستي؟

.وزن کم کردي

 

.من دارم تو خلاء زندگي ميکنم

 

دليلشو بهم نميگي؟-
.به هيچ وجه-

زندگيت تا حالا خيلي پر
...جنب و جوش بوده

 

فکر کردم کمي سکوت و آرامش برات
.خوب باشه

.بهت زمان ميده که فکر کني-
در چه موردي؟-

يعني اينقدر چرنده که به
گناه خودت اعتراف کني؟

 

.بله. هست-
.خب،همينو ميگم-

 

.به همه چيز بدبيني،تو بدبيني،جاني

 

.ميتونيم با هم معامله اي کنيم

.تو ميخواي با من بيحساب بشي

 

ما آدمهاي بزرگي هستيم،و اين جور
.کارها نبايد ازمون سربزنه

هستيم؟-
نيستيم؟-

نميديدي،با وجودي که با بالين ازدواج کرده بودم
باز هم ميخواستم با تو برم بيرون؟

...يه مرد بزرگ مرده و

.و من از اين بابت خوشحالم
نظر تو چيه؟

.اون ديوونه بود،جاني

.هميشه ازش ميترسيدم-
.رفتار تو هم همينجوريه-

 

جاني،هيچوقت پاي کسي در
.ميون نبود،فقط من و تو

 

...همه يِ اون کارهايي که ميکردم

.فقط براي برانگيختنِ حسادت تو بود،جاني

 

.پاي هيچ کسي درميون نبود،فقط تو و من

هيچکس؟

 

 

.هيچکس

 

پس شوهرت چي؟

،اگه تونستي اينقدر راحت فراموشش کني
بقيه رو هم ميتوني به همين راحتي
.فراموش کني

!ولي پايِ هيچکسي درميون نيست-
.قبولشون کن-

.وقتي قبولشون کردي بهم بگو کي بودن

 

تو که فکر نميکني يه زن بتونه
تو يک زندگيش با دوتا مرد ديوانه
...ازدواج کنه

 

تو هم ديوانه شدي؟

 

...هنوز نترسيده بود

چون هنوز کاملا متوجه
.اوضاع نشده بود

فعلا که زده بود به سرش و هرکاري
.از دستش برميومد انجام ميداد

.ميخواستم با آقايِ گِيب ايوان تماس بگيرم

 

ميخوام با تمام هتلهايِ شهر تماس بگيريد
.و محلِ اقامتشو بهم بگيد

 

...اون نميتونست پيداش کنه

.پس به هرکسي ميرسيد باهاش ميلاسيد

 

پيدا کردنِ دختري مثل گيلدا براشون
.سخت نبود

 

گارسون بهش گفت که يه
.تماس تلفني داره

يکي از مردهايِ من
.اونو ربود

 

.هيچوقت برنگشت

 

.خب البته،اون يکي ديگه رو پيدا کرد

 

،ولي هر جا که ميرفت
...هرکار که ميکرد

 

آخرش ميفهميد که بوينس آيرس براش
.مثل يه زندانِ شخصيه

.برايِ همين تصميم گرفت راهِ فراري پيدا کنه

 

اون به مونته ويدئو رفت و در
...يک کلوپ شبانه مشغول خوانندگي شد

شروع به آماده کردنِ مقدمات طلاق شد
.و با يه مرد ملاقات کرد

 

آمادو ميو

 

براي هميشه عاشقمه

 

و هميشه

منتظره شبه

 

آمادو ميو

 

وقتي با هميم

منو به يه دنياي رويايي ميبره

 

با خاطرات شيرين

 

 

هميشه با خودم زمزمه ميکنم

آمادو ميو

 

 

تنها عبارتي بود
که ميشنيدم

هميشه بخشي از من بود

 

 

ولي حالا که با خودم زمزمه ميکنم

 

آمادو ميو

 

با وجود اين احساس
نميتونم بگم برام مهمه

از درونم ميجوشه

 

تلاش ميکنم

عشقِ من
عزيزم

 

نگهت ميدارم

 

تنگ در آغوشت ميگيرم

 

آمادو ميو

براي هميشه عاشقم باش

 

و بذار هميشه

مثلِ

 

امشب باشه

 

 

آمادو ميو

براي هميشه عاشقمه

 

و هميشه

 

شبها

با منه

 

 

"بذار هميشه مثل امشب باشه"
اين يه قراره گيلدا؟

.نميتونم اسم قرار روش بذارم .تام
.من هنوز طلاقمم نگرفتم

 

.کار درستي نيست-
.من اينو ازت نميخوام-

 

ازم چي ميخواي؟-
.طلاق بگير-

 

 

منظورت چيه؟

طلاقي که بدون رضايت همسر، تو
...مونته ويدئو بگيري

 

.تو آرژانتين اعتباري نداره

 

.من عمرا برگردم آرژانتين

...خب چه فرقي ميکنه انجا-
.يا تو خونه-

.شايد خواستي بعضي وقتها بري خونه،عزيزم

،براي بقيه ي زندگيت ميخواي چيکار کني
!هميشه آويزونش باشي

.هيچوقت نميتوني آزاد بشي

 

.پس فرار کار خوبي نبود

.اصلا خوب نبوده

.هيچوقت ،تو فرار چيزِ خوب نيست. گيلدا

 

.برگرد،بوينس آيرس

 

.و يه حق فسخ بگير

 

تو بهم گفتي که شوهرت بلافاصله
.بعد از ازدواج ترکت کرده

.آسون تر از اين نميشه

،منم باهاتم عيزم
.هميشه کنارتم

.ميدوني که ،من وکيل خيلي خوبيم

اينقدر پول دارم که نميدوني
.باهاشون چيکار کني

 

.من خيلي عاشقتم

ترکيب خيلي فوق العاده ايه،مگه نه؟

.ترکيب فوق العاده ايه

.هواپيما ساعت 2 اينجا رو ترک ميکنه
.و روز بعد ساعت 2 تو آزادي

.عزيزم،کاملا آزادي

 

 

فکر نميکردم که ديگه تو عمرم
...به هيچ مردي اعتماد کنم

.ولي انگار دارم اعتماد ميکنم

 

.ممنون.تام

 

 

.تام،اين که هتل سنترانيوئه

موافق نيستش؟
.بهت که گفته بودم ،هتلِ خوبيه

 

.چرا به نظرم که خيلي عاليه
.واقعا عاليه

 

.خودم بازش ميکنم-
.وسايلتون تا چند دقيقه يِ ديگه بالاست،آقا-

.متشکرم،آقا

 

اگه فراموش نکرده باشم،کليد بايد
.همين دور و برها باشه

 

.بسيار خوب،لنگفورد-

 

.در هر صورت ميومدم

.من حقِ فسخ ميخوام
...به هيچ کسم احتياج ندارم

مگه لنگفورد بهت نگفته؟
.همچين چيزي تو آرژانتين نداريم

!ولي من ميخوامش
!ميخوامش!من طلاق ميخوام

 

!ميخوامش!ميخوامش
!ميگيرمش!ميگيرمش

 

 

اوه،جاني
.خواهش ميکنم،بذار برم

 

.ديگه نميتونم طاقت بيارم

 

.هيچي ازت نميخوام

...خواهش ميکنم

!بذار برم

.برگردوندنت به اينجا ،خيلي خوب بود

 

.بذار در مورد اون شب برات توضيح بدم

.نميخوام از اون شب چيزي بشنوم

نميفهمي؟
.نميخوام چيزي از اون شب بشنوم

 

 

.منتظرتون بودم،آقاي فرل-
چيزِ جالبي هم پيدا کردين؟-

معطلِ چي هستين؟

 

اگه اينقدر مزاحمتون هستيم
چرا باهامون همکاري نميکنين؟

فکر ميکنيد چرا گذاشتيم کازينو
باز بمونه؟

چون وقتي يه پليس باهوش ميدونه
يه دزد خرده پا ميتونه

 

اونو به سمتِ يه جنايتکار بزرگ هدايت
.کنه،هيچوقت نمياد اون کيف قاپ زنُ دستگير کنه

 

.نميدونم از چي حرف ميزنيد

ما ميدونيم که شما در راس فروشِ
.انحصاري تنگستن قرار گرفتيد،آقاي فرل

چيزي که ما ميخوايم بدونيم
.اسم شرکاست

 

هنوزم منظورتونُ از اين
.حرفها نميفهمم

.من منتظر ميمونم

 

 

ميدونيد که شما بالاخره جلويِ من
.کم مياريد و خرد ميشيد

 

.اميدوارم که بالاخره شما رو از پا دربيارم

.شما-
.خب،يه همچين چيزهايي-

 

واقعا؟

 

خب،من بايد هر از چند گاهي
.سري از کازينو بزنم

...نميشه که

 

 

وقتي که در سانفرانسيکو زلزله شد

در 196

 

 

گفتند که مادر پير طبيعت

يکي از حقه هاي قديميشُ رو کرده

 

 

اين قصه اي بو که همه جا پيچيد

ولي واقعيت اينجاست

 

 

مِيمُ سرزنش کنيد پسرها

مِيمُ سرزنش کنيد

 

 

يه شب اون خجالت کشيد و لرزيد

و سانفرانسيسکو رو لرزوند

 

پس ميتونيد،ميمُ سرزنش کنيد،پسرها

ميمُ سرزنش کنيد

 

 

يه صاعقه زد به کلونديک

وقتي اونها مک گرو رو گرفتن

 

 

مردم کيو سرزنش کردن

خانمي به اسم لو

 

اين قصه همه جا پيچيد

ولي حقيقت اينجاست

 

 

ميم سرزنش کنيد ،پسرها

ميم سرزنش کنيد

 

 

ميم داشت "هوچي کو" ميرقصيد

همين باعث شد که مک گرو زير و رو شه

 

 

ميمُ سرزنش کنيد ،پسرها

ميم سرزنش کنيد

 

 

!دوباره

 

.من تو باز کردنِ زيپ کارم خوب نيست

 

!ولي اگه يکي بود کمکم کنه

!من کمکت ميکنم-
.من تخصص دارم-

 

.بزن به چاک،يارو
من از اين کار متنفرم ولي تو که
.جاني رو ميشناسي

.تنهام بذار-
.بيا بريم-

 

...منظورت از اين کارها چيه

،حالا ديگه همشون ميدونن،من چيکارم
.اينجوري خوش به حالت ميشه جاني

ديگه نميتوني از اين بهانه
.که فقط تو ميدوني،سوء استفاده کني

 

...حالا همشون ميدونن جاني فرل دنبالِ چيه

 

...و ازدواجش

 

.آلمانيه دستگير شد
.همه يِ اطلاعاتي که ميخواستيمُ بهمون داد

حالا تمام چيزي که از شما ميخوايم
اون اسناد مربوط به اختراعات ثبت شده و امضاهايِ پاي
.توافقنامه هاست

 

 

بذاريد بهتون بگم که ما براي چي

.ميخوايم بدونيم امضاها متعلق به کيه،آقاي فرل

اينجوري ميتونيم اونها رو برايِ شکستنِ
.قوانين ضد انحصار تحت تعقيب قرار بديم

 

يک کلمه هم از حرفهامو نشنيدين ،مگه نه؟

به نظر شما راه بدست آوردن گيلدا
!اينه که کتکش بزنيد

 

 

شما دوتا بچه ،علاقه ي شديدي به هم دارين
مگه نه؟

 

.من ازش متنفرم

 

.منظور منم همين بود

...اين عجيب ترين عشق و تنفريه

.که تا به حال شاهدش بودم

 

...معلومه که مدتهاي زيادي اسير عشقش بودي

براي همينه که نميتوني در مورد هيچ چيز
.درست و روشن فکر کني

 

.بسيار خب،آقاي فرل

 

شما به خاطر اداره يِ يک کازينويِ غير قانوني
.بازداشت هستيد

.بهتون اجازه ميدم که همينجا تحت الحفظ بمونيد

 

،اگه نتونستيد تحمل کنيد
.بفرستيد دنبالم

 

 

.من ميخوام به اون امضاها برسم

 

.ميتونم بيرون منتظرتون بمونم،آقاي فرل

.ميدونيد که،قانون طرفِ منه

.فهميدنش خيلي راحته

بعضي وقتها بايد براي بدست آوردن بعضي چيزها
.تلاش کرد

 

،هشت تا به چپ،24 تا به راست
.دو تا به چپ،17 تا به راست

 

نوشتين؟-
.نوشتم-

 

.اين رمزِ گاوصندوقه

،هر چي که ميخواين اونجا هست
.چيزي که به درد من بخوره نداره

 

.نه. تو کازينو بمون

 

 

،وقتي بالاخره دنبالم فرستادي
.فرستادم دنبال گيلدا

.ميدوني،اون داره ميره خونه

خونه؟ واقعا خونه؟

بالاخره ميتوني ازش خداحافظي کني
.و براش آرزوي خوشبختي کني

 

 

.اون خوشبختي خودشُ ميسازه

 

يه مرد چقدر ميتونه کند ذهن باشه؟

يه لطفي به من بکن و از اينجا برو بيرون
.قبل از اينکه بفهمي داري چه حماقتي مرتکب ميشي

 

.نميتونم ببينم از پا دربياي و برگردي سر جاي اولت

 

.من به عنوان يه پليس،آدم خيلي حساسي هستم

 

گيلدا همه يِ اين کارها رو انجام نداد
.که تو از خواب بيدار نشي

.هيچ کدوم از اونها

 

فقط براي عکس العمل در
.مقابل رفتار تو بود،همشون

.من بهتون اجازه ِ خروج از کشورُميدم
.شما همکاريِ بزرگي با ما داشتيد،آقاي فرل

 

 

...ميخواي کمي آمبروزيا بنوشي

.ساختنش برا الهه ها

 

.نه،متشکرم

 

آقاي ابريگون بهم گفت قراره اينجا
.رو دولت مصادره کنه

 

.فکرشُ نکن

 

سيگار نميکشي؟

...با بهترين تنبا کو

 

.از رمانتيک ترين جايِ دنيا

 

.نه،متشکرم

 

انگار خيلي تنهايي،مگه نه؟

.همه يِ بدبختي هات تموم شد،عزيزکَم

 

ميدونم،نميدونم؟

تو ميتوني حماقت هاتو مخفي نگه داري،مگه نه؟

 

.عمو پيو

 

.شنيدم داري ميري خونه

 

.اومدم ازت خداحافظي کنم

 

.ميخوام باهات بيام،گيلدا

 

.ميشه منم ببري

 

.ميدونم ،هرکاري کردم اشتباه بود

فوق العاده نيست؟

...لازم نيست کسي عذر خواهي کنه

...چون

رفتار هردوتامون احمقانه بود،مگه نه؟

 

فوق العاده نيست؟

 

.فوق العاده است

 

.قصد نداشتم اينقدر زود برگردم
.ولي ميخوام همسرمُ پس بگيرم

 

تو تصور ميکردي که من
اون شب مردم،مگه نه؟

من يه مردُ کُشتم و ميخواستم
.مدتي ناپديد بشم،به همين سادگي

 

.اون شب اومدم خونه،تا گيلدا رو با خودم ببرم

 

...ولي ديدم که مشغوله

.با تو ،جاني

فرصتشو نداشتم که خودمو
.درگير اين صحنه يِ احساسي بکنم

...بايد تا وقتي که پليس بندر بهم ميرسيد

 

.فرار ميکردم،و منتظر فرصت مناسب ميشدم

تو نديدي که با چتر از هواپيما بيرون
پريدم،مگه نه؟

تو اون شب هي چي رو
درست نميديدي،مگه نه جاني؟

احساسات مغزتُ از کار انداخته بود،مگه نه؟

من قصد دارم که با عصام
.تو رو بکشم،جاني

 

تصور ميکنم ،خيلي سرگرم کننده
باشه که با استفاده از يکي از
.دوستهايِ کوچکم اون يکي رو بُکشم

 

...ولي الان ديگه نميخوام

 

.چون ميخوام گيلدا رو هم بُکشم

 

...بهت گفته بودم که حواسم

 

عمو پيو بهتره هر چه زودتر
!از اينجا بري

 

.ميدونيد که من پليسِ خوبيم،آقاي فرل

مطمئنا دارم آخر يه داستانِ عاشقانه
.رو خراب ميکردم

،من رمزِ گاوصندوقُ ميدونم
.ولي جاشُ نميدونم

 

.گاوصندوق
کجاست؟

.تو اتاقش ،رو ديوار،پشت تابلو

متشکرم،بگو ببينم قبلا اين عصا رو
جايي ديدم؟

 

.ديدين

.نبايد اين جور چيزها رو دمِ دستِ من ميذاشتين

داره دروغ ميگه. هميشه ميگفتم که
يه جنتلمنه. داره مثل يه آقايِ باشرافت
.از من حمايت ميکنه

...آقايِ پليس،من بودم که-
.دهنتُ ببند-

 

شما دوتا هر وقت دلتون خواست ميتونيد
...شرافتتونُ به رخ هم بکشيد

،چون يه آدم فقط يه بار ميميره
.مندسون چند ماه قبل خودکُشي کرد

گذشته از اين ،شما تا حالا قتل
براي دفاع از خود ،به گوشتون نخورده؟

 

 

جاني،مياي بريم؟

 

.بيا بريم خونه

.:.:saba22:ترجمه و زيرنويس : ســـبــا:.:.
.:.:saba_movie@yahoo.com:.:.